×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

قروقاطی

× a target=blank href=http://www.parseshop.biz/market.aspx?rgm=mr.milad&p_id=2224image border=0 title=ست تاپ شلوارک پولک دوزی src=http://www.parseshop.biz/images/banners/2224.gif/a
×

آدرس وبلاگ من

milad-zartosht.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/broken hart

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

ظهر شاد عاشورا

این عاشورای حسینی قدری برام جالب و تاسف بار بود که نتونستم جلو خودمو بگیرم و حرفی ازش نزنم.

این الان عزا داریه ظهر عاشوراست:

(من عاشورا سبلان بودم سبلان یکی از جاهای مهم عزا داری در تهرانه)

حدود 20 دسته عزا داری از مسیر پل سبلان تا ایستگاه متروی سبلان در حرکتتند هر کدومم یه چیزی میخونن.

تعداد زیادی علم(علامت)20 شاخه و 60 شاخه و از اینچیزا جلوی دسته ها.

5نفر طبل زن و 10 نفر دهل زن وسط دسته هر کدومم هر چی دلشون میخواد میزنن.

4تا بچه کوچولو هم پرچم به دست دارن شمشیر و نیزه بازی میکنن اونم جلوی دسته.

زنجیر زن ها مشکلی نداشتند(البته اونایی که سنشون از 30 بالاتر بود)

حالا دختر ها و پسر ها.

دخترها:7قلم آرایش.پوتینای بلند رو شلوار جین.پالتوی تنگ.شال سر کردن هم دیگه دیگه.لبای سرخ(از بس رژ زدن)یه آدامسم تو دهنشون(مالاچ مولوچ!!!)3تا هم موبایل(چون قراره روز عاشورا کلی شماره بگیره به خاطر همین به هرکی یه شماره میده)

پسر ها:موهای فشن.شلوار جین پاره.گوشواره.عطر.ابرو های برداشته.با کلی کاغذ تو جیب که توش شماره تلفن نوشته شده.

خانم ها و آقایونی که کنار وایسادن:دنبال هیئت ها و خونه ها برای گرفتن غذا.دنبال ایستگاه های صلواتی(حالا هر چی که باشه)جمع کردن غذا حدود 10 تا شایدم بیشتر.انبار کردن غذا تو خونه.آخر هم دور ریختن و حیف و میل کردن غذا ها.

گروه تعزیه ای که هر سال عاشورا تو سبلان با اسب و شتر میان.شاید دیده باشید.

به قدری مسخره بازی در میاوردند و بلند بلند میخندیدند و با هم شوخی میکردند که آدم به کربلا و امام حسین شک میکنه.یه دست مصنوعی رو پرت میکردند سمت دخترا و میخندیدن و...

خلاصه عاشورایی بود پر از خنده و شادی و دوست شدن.بیشتر شبیه به جشن و مهمونی بود با برنامه های سرگرم کننده.

 

جمعه 18 آذر 1390 - 10:18:52 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://ranginkamon.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 19 آذر 1390   11:13:07 PM

آخ گفتی داداش حرف دل منم زدی . بشینی تو خونه خیلی بهتره خداقلش اینه که گناه نمی کنیم والا اینجاهام که جک و .... بازار خیلی هاشون واسه همچین روزهایی لحظه شماری می کنن که حالی ببرن

http://milad-zartosht.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 19 آذر 1390   12:32:23 AM

روزي شيخ ابوالحسن خرقانی نماز مي خواند. آوازی شنيد که:
ای ابوالحسن، خواهی که آنچه از تو می ‌دانم با خلق بگويم تا سنگسارت کنند؟
شيخ گفت: بار خدايا! خواهی آنچه را که از "رحمت" تو می‌دانم و از "بخشایش" تو می‌بينم با خلق بگويم تا ديگر هيچکس سجده‌ات نکند؟
آواز آمد: نه از تو؛ نه از من.
�تذكره الاولياء عطار نيشابوری�

http://milad-zartosht.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 19 آذر 1390   12:02:14 AM

درود دوستان.

یه آقایی به اسم محمد برای من کارت زدن و نوشتن که همه اینطور نیستن برای غذا گرفتن من یادم رفت تو متن بنویسم بعضیا.

خلاصه شرمنده شما عزیزان اگه از اون دسته نیستید منو ببخشید.

ممنون محمد جان کاش کامنت میذاشتی.

http://jlali.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 18 آذر 1390   11:22:27 PM

عالی بود

راستش به نظره من محرم داره کم رنگ میشه

آخرین مطالب


دلم تنگ شده


خرید را با ما تجربه کنید


عید و چهارشنبه سوری


چرا اینجوریه؟!


رزم رستم و جومونگ!


فیلم هالیوودی با دوبله فارسی و تدوین اسلامی


دوتایی ها


کره جغرافیایی


مادر


سرباز بلک برن


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

226185 بازدید

97 بازدید امروز

24 بازدید دیروز

310 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements